سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 94 آذر 2 , ساعت 11:16 عصر

این روزها روزهای فراق است...

فراق...!!!

با نوشتنش قلمم بغض میکند...

ناخودآگاه لحظات ناب

بودن در آنجا جلوی چشمانم پشت هم رژه می روند...

انگارتمامی ندارد...

زیارتی که چند روز بود اما هفت ماه هر روز باآن خاطرات نفس کشیدن...گریه کردن...فکر کردن...یعنی زندگی کردن..

این مدت با یاد کربلا زندگی می کنم اما سخت...
آخ که چقدرسخت است دوری...

طبیب دل بی تابم...مولای مهربانم...

امام زمانم!اگر توبخواهی بار دگر برات کربلایم امضاء میشود...

اما منِ روسیاه شرمنده ام با پرونده های سیاهم که هر دوشنبه و پنج شنبه در محضرتان می آید...

 هر وقت که فکر میکنم به اشک چشمانتان،ازشما خجالت می کشم...و...

دریاب مرامولا...نگذار بیشتر ازاین باعث شرمندگیتان شوم.....

اما چه کنم که دل تنگم و بی تاب...و جززیارت عاشورا برای دلم مرهمی نیست...

شاید که...

به نیابت از شما این بارسلام می دهم...

 

السلام علی الحسین(ع)

 و علی علی بن الحسین(ع)

 و علی اولاد الحسین(ع)

 و علی اصحاب الحسین(ع)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ